×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

homan

وبلاگ عمومی

× الات
×

آدرس وبلاگ من

homany.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/[email protected]

?????? ???? ?????? ???? ???? ?????? ??? ??? ????? ??????

مجهول چیست می دانید؟

بچه ها صبحتان بخیر ... سلام

درس اول فعل مجهول است

فعل مجهول چیست می دانید؟

نسبت  فعل ما به مفعول است

در دهانم زبان چو آویزی

در تهی گاه زنگ  می لغزید

صورت ناساز آنچنان که مگر

شیشه بر روی سنگ می لغزید

ساعتی داد آن سخن دادم

حق گفتار را ادا کردم

تا ز اعجاز خود شوم آگاه

 ژاله راا زآن میان صدا کردم

ژاله از درس من چه فهمیدی؟

پاسخ من سکوت بود و سکوت

ده جوابم بده کجا بودی؟

رفته بودی به عالم هپروت؟

خنده دختران غرش من

ریخت بر فرق ژاله چون باران

لیک او بود غرق حیرت خویش

خشمگین و انتقاتم جو گفتم

بچه ها گوش ژاله سنگین است؟

دختری طعنه زدکه نه جانم

درس در گوش ژاله یاسین است

بالز هم خنده ها و همهمه ها

تند و پیگیر می رسد به گوش

زیر آتشفشان دیده من

ژاله آرام بودو سرد و خموش

رفته تا عمق چشمان حیرانم

آن دو میخ نگاه خیره او

موج زن در دو چشم بیگنهش

رازی از روزگار تیره او

آنچه در آن نگاه می خواندم

قصه ی  غصه بود و حرمان بود

ناله کرد و در سخن آمد

با صدایی که سخت لرزیده بود

فعل مجهول فعل آن پدریست

که دلم را زدرد پر خون کرد

خواهرم را به مشت و سیلی کوفت

مادرم را زخانه بیرون کرد

شب دوش از گرسنگی تا صبح

خواهر شیرخوار من نالید

سوخت از تب، شب برادر من

تا سحر در کنار من نالید

از غم آن دو تن دو دیده من

این یکی اشک بود و آن خون بود

مادرم را دگر نمی دانم

که کجا رفت و حال او چون بود

گفت و نالید و آنچه باقی ماند

حق حق گریه بود و ناله او

شسته می شد به قطره های سرشک

چهره همچو برگ ناله او


ناله من به ناله اش آمیخت


که غلط بود آنچه من گفتم

درس امروز قصه غم توست

تو بگو من چرا سخن گفتم

فعل مجهول فعل آن پدریست

که تو را بیگناه می سوزد

آن حریق حوس بود که در او

مادری بی پناه می سوزد

(سیمین بهبهانی)

 

 

 

 

 

چهارشنبه 6 مهر 1390 - 7:30:01 AM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم